دلم سوخت!

13

دلم سوخت!

من امروز یه دختری دیدم خیلی متین و با حجاب و با ادب بود. خیلی دلم براش سوخت. چون پا به سن گذاشته بود ، و داشت پیر می شد!. امّا ازدواج نکرده بود هنوز!.

و گاهی پسراییم اینجوری می بینم!.

آی بزرگا ، سختیای اصلی جامعه اینا هسن... بیاین بزرگی کنین و یه فکری برا اینام بکنین. بلاخره چیکار باید بکنن؟! شاید اینا کسیرو ندارن! شمایی که دوس داری ثروت و مکنت و جا و جلال و پول و پل و همه چیای با کلاس مال شما باشه ؛ ایرادی نداره ؛ بشرطی که اینجوری مشکلاتو هم حلش کنی...

و گرنه نمیشه که هرچی پول و پله مالت باشه ، هرچی اسم و رسمه مالت باشه ، هرچی جاه و مکانه مالت باشه و هرچی ...

ولی به اینچیزا که رسید مال دیگرون باشه؟ از مردونگی بدور نیس؟

از ما گفتن بود... فردا نگی که خبر نداشتم؟

ولی با تموم این حرفا بیاین جمع بشین یه بارم شده برا این جوونامون یه کاری بکنین!!

بازم منتظر میمونیم.

حقوق شهروندی

12

حقوق شهروندی

حقوق شهروندی یعنی ، همه به همدیگه احترام بذاریم. همه قانونو رعایت کنیم. زرنگ بازی رو کنار بذاریم. تو کارامون عدالتو رعایت کنیم. از هر جایی نریم. هر جایی پارک نکنیم. هر کاری دوس داریم انجام ندیم. هر کی در یه جایی زندگی می کنه دارای حقوق شهروندیه. و هیشکیم حق نداره باب طبع خودش این حقوقو ازش سلب کنه.

به این میگن حقوق شهروندی. حالام تلاش کنیم و تمرین کنیم که هر چه بهتر و بیشتر رعایت حقوق همو بکنیم.

ارزش برنامه ریزی

11

ارزش برنامه ریزی

به نظرم هر چقدر در مورد برنامه ریزی بدونیم بازم کمه!!!

چونکه اهمیّت خیلی زیادی داره. اصلاً تا تو کارا برنامه ریزی نباشه ؛ نتیجه ای حاصل نمیشه. شما اگه پونصد سال بشینی و حرف بزنی ، اونم از نوع بهترینش رو ، هیچ کاری به نتیجه نمیرسه. مگر اینکه شروع به برنامه ریزی بکنی.

در برنامه ریزی خیلی چیزا نقش داره و وجود داره که باید بموقع و در زمان خودش اجرا بشه. مثلاً شما کشاورزین و میخواین گندم بدست بیارین. دقیقاً همه چی رو بر اساس برنامه ریزی که از قبل برای بدست آوردن محصول گندم تعریف کردن عمل می کنین و گندم بدست میارین. بموقع شیار می کنین و بموقع بذر می کارین و بموقع کود و سم می زنین و بموقع هم درو می کنین و سرآخرم می بینین که از یک کیسه بذر چندبرابرشو برداشت کردین.

تو مسائل اجتماعی هم همینجوریه. یعنی برای اینکه یه رفتار ناشایستو از بین ببرین و یا یه رفتار خوبو تو جامعه رواج بدین حتماً نیاز به برنامه ریزی داره. و گرنه اگه پنج هزار سالم بشینین و فقط حرف بزنین کاری انجام نمیشه. نه اون معضل از بین میره و نه اون رفتار خوب ملکه میشه. به شرطی که به آدمای این کاره که مسائل اجتماعی رو درک می کنن و میتونن برای اصلاحات رفتاری کاری صورت بدن ، اعتماد کنین و کارا رو به اینا واگذار کنین و از برنامه ریزیشونم پیروی کنین.

آره ، برنامه ریزی خیلی مهمّه و خیلیم علمیه. و ریز و بم های زیادیم داره. برنامه ریزی در مسائل صنعتی و اجتماعی و ...

فقط باید یادتون باشه که بعد از کمی حرف زدن ، حالا باید برنامه ریزی صورت بدین. ینی بشینین و نقشه بکشین برای رسیدن به یک هدف. همینو میگن برنامه ریزی.

خوبیای

10

خوبیای 

میدونی از خوبیاش اینه که ، کاری که باش مربوط نیست تو اون کار دخالت بیجا نمیکنه ؛ و تا ازش نظر نخوان ؛ بیخودی نظرات کیلویی هم نمیده...

از طرف دیگه بی تفاوتم نیس ؛ اگه یه وقتی دید کسی به توانائیس نیاز داره ، کمک می کنه. و اصلانم دوس نداره کسی به کسی زور بگه. اگه ببینه کسی داره از زورش و یا پستش سوء اسفاده میکنه و کارای خلاف اخلاق انجام میده ؛ مطمئن باشین بی تفاوت نمیشینه...

چه خصالت های خوبی !!

ای کاش ما هم بتونیم اینجوری باشیم...

حرف زدنتون!

9

حرف زدنتون!

یه ضرب المثل بشکل یه بیت شعره که میگه : سخن کم گوی تا در کار گیرند /// که در بسیار عیب بسیار گیرند.

حرف بدی نیست. میدونین؟ ما تو حرف زدنم اصراف داریم. خدای نکرده زبون یکی رو باز کنی ؛ حالا بیا و ببند!. اینقدر حرف میزنه که انگار کسی غیر از اون این چیزارو بَلت نیست. اکثر آدما ، رو حرف زدنشون دقّتی ندارن. و هرچی که دلشون می خواد میگن. یعنی اعتباری در حرف زدنشون نیست. هر جا که جمله های دانشمندی میگن نبایسی زیاد توجه کرد.

تو این زمینه هم باید یه اساسی تربیتی صورت بگیره ؛ و همه مون باید یاد بگیریم که مثل عالمان و دانشمندان واقعی حرف بزنیم. مثل فیزیکدانا ، یا ریاضی دانا و ... که وقتی دارند حرف می زنند انگار می خوان فرمول های فیزیک و ریاضی حل کنن. خیلی دقیق و سنجیده مطالبشونو بیان می کنن.

و یکی دیگه از چیزایی که مد نظر دارند ، کم گویی و خلاصه گویی هس. نیست که اینا مسائل ریاضیاتو حل می کنن و تلاش زیادی هم دارن که فرمولارو خلاصه کنن ، حرف زدناشونم اینجوریه. انگار دارند طلا می فروشن. ینی اینقدر خلاصه گویی و دقیق گویی دارند. و اصلا هرز و درشو نداره حرفاشون.

حالا این مش رجب ما اگه می خواد بگه امروز رفته نونوایی نیم کیلو سبزی خریده ؛ میتونه راحت سه ساعت و چهل و یک دقیقه شمارو معطل کنه و حرف بلغور کنه.

پس ما بهتره یاد بگیریم که تا یه جایی نشستیم از جانب هر کسی حرف و گپ نزنیم بلکه ، خلاصه و دقیق و سنجیده و مفید و مستند.

 قول بدیناااا

این چینی های صرفه جو

8

این چینی های صرفه جو

شده که به داستان زندگی و شیوه های اختراعی شون در زندگی دقّت کرده باشین؟ هم صرفه جو هستن و هم خیلی قدرشناس!. واقعاً قدر و ارزش همه چی رو خوب میدونن ؛ بخصوص آب و خاکشونو. شاید اگه یه وجب فضای خالی و کویری تو خاکشون کشف کنن ،ازش بهترین استفاده رو می برند. حتی من یه جاهایی دیدم که بر روی سنگ های کوهها هم یه بوته هایی رو به یک شکل مناسبی روشون چسبوندن و اونجارو تبدیل به جنگل و سرسبز کردن. خیلی عجیب!.

اگه یه بنایی هم درست می کنن ؛ با حداقل هزینه تموم می کنند و یا یه وسیله ای هم می گیرند ازش حداکثر استفاده رو می برند. نه مثل خانواده های ما که طرف می بینی دو خویز زمین داره و یه سی چهل تا درخت پرتقالم توش کاشته ، برای همین کار و با یه پیش فرض اینکه آدم باید وسیله داشته باشه می بینی برا همین دو خویز زمین تو خونه اش : کوموا ، بولدوزر ، هواپیما ، فضا پیما ، موتور سیکلت ، فرغون ، گاری ، خیک ، سه چار دسگاه خودرو ، بیل ، چکش ، میخ ، گاوآهن ، شتر ، و هزاران خرت و پرت دیگه رو دور و برش جمع کرده ....

حالا به نظر شما آدم نبایسی ازشون درس یاد بگیره؟ حالا با این دیدگاهی که باش آشنا شدی یه نظری به دور و برت بنداز... بببین ما داریم چیکار میکنیم؟!. یه جرعه چایی می خوایم بخوریم چه تشکیلاتی راه می ندازیم؟

اینکه این متنو نوشتم ، دیروز داشتم شبکه مستند می دیدم ، آقای آشوری رئیس هتل بادله داشت از علت اینکه چرا به فکر تجهیز درمانگاه سورک افتاده بود حرف می زد!. در یک فلاش بکی می گفت : در ابتدا یکصدمیلیون تومن پول دادم تا یه سری از کارها رو انجام بدن. وقتی بعد از مدتی میاد تا از پیشرفت کارها مطلع بشه ، می بینه تقریباً هیچ کاری انجام نگرفته و به تعبیر خودش همه صد میلیونو خوردن و کاری انجام ندادن!!!

حالا مقایسه کن با مدیریت چینی که به گمونم اگه همین مبلغو میدادن به چینی ها و از اونجا اینارو می آوردن اینجا ؛ احتمالا با همین مبلغ درمانگاه را تجهیز و درستش می کردن. اما اینجا در حد میلیارد هزینه کردن تا یه چیزایی تونسن درستش کنن.

چقدر ما فاصله داریم؟!!...

 

رفع نیازهها با اولویت بندی

7

رفع نیازهها با اولویت بندی

به همین جامعه کوچک روستایی خودمون نگاه کنین!!. به نظر شما این جامعه نیازمندِ چه چیزاییه؟

حالا اگه یه گروه از کارشناسای واقعی و خبره جامعه شناسی ، بخوان نیازای مادی و معنویشو شمارش کنن ؛ چییا هست؟

آیا این گروه قادر هستن حتی نیازهای واقعی جامعه رو ردیف کنن و به استحضار مردمش برسونن؟

آیا فرهنگ جامعه به یک واقع اندیشی رسیده و اجازه این کارو میده؟

مثلا اینکه نیازهای بچه ها ، نوجوونا ، جوونا ، میانسالا ، پیرا ، از زن و مرد چیه؟

آره... میدونین یکی از عقب افتادگی های فرهنگی یه جامعه ای همینه که یه سری از نیازهای واقعی و اصلی و اساسیشو پنهون نگه میداره و دورشو خط میکشه و بجاش یه سری چیزای دیگه رو مطرح می کنه که دونسن یا ندونسش هیچ نیازی رو بر طرف نمیکنه.

حالا تو بیا و بررسی کن که چرا اینجوریه؟

به نظرم باید تو جامعه ما از شیوه پیامبرمون صلوات الله علیه اسفاده کرد!. پیامبر عظیم الشان و ائمه اطهار همین شیوه را اجرا میکردن.

اون شیوه چی بود؟ این بود ، محیطو طوری آماده میکردن که هیش کس از پرسش کردن ابائی نداشت. نه میترسید و نه خجالت می کشید. چقدر جالب بود!.

شاید به نظر بیاد که خُب مثلاً پرسشگری چه دردی رو میتونه دوا کنه؟!. اونم اگه بدون رودربایسی و ترس باشه؟

خیلی چیزا رو میتونه حل کنه. بله... در پرسشگری آدما نیازهای واقعی خودشونو بیان میکنن. و تازه اگه بدونن که هر سوالی طرح کنن و اگه تازه کسی هم بشنوه تمسخرشم نمیکنن ؛ اونوقت کل درونشو به بیرون میریزه ؛ و این کارو برای مدیران و کارشناسای جامعه خیلی راحت میکنه.

چرا؟ چون یکی از مهمترین و پیچیده ترین قسمت کارشون همینه که بدونن مردم یک جامعه چی میخوان!. و سپس برنامه ریزی برای رفع اون. نه اینکه تولیدکننده های فکری یه چیزایی به جامعه تزریق میکنن و باز می بینی جامعه همچنان چپه شده هس!!.

خُب علت اصلیش همینه دیگه. چون نتونسن نیازهای واقعی اون جامعه رو تشخیص بدن.

پس وظیفه همه آدمای همینه که کمک کنن تا نیازای واقعی ، هم مادی و هم معنوی اون جامعه معلوم بشه. و محیطو برا اینکار آماده کنن. یکیش اینه وقتی کسی نیازاشو در قالب پرسش طرح میکنه ؛ دیگران حق ندارن که مسخره اش کنن و محیطو از این نظر ناامن کنن!. اگه اینکارو کنن و محیط ناامن بشه ؛ اونوقت کسی درونشو ظاهر نمیکنه. و اون وقت میبین یهو از یه جای دیگه ای زد بیرون و خرابش کرد ؛ که برا درست کردنش هزینه زیادی باید پرداخت بشه!

درست نمیگم؟!.

کولرهای خنک کننده شهر

6

کولرهای خنک کننده شهر

این روزا بخاطر گرمای هوا ؛ کولر و کلاً خنک کننده ها از اهمیّت خاصی برخوردارن!. حالا شما فرض کن یک آن ، همه رو از زندگی فعلی مردم حذف کنیم ؛ چه اتفاقی میوفته؟. از داخل ماشین ، بیمارستان و منزل و مغازه و محل کار و ...

یکی از آثارش بیشتر شدن عصبانیت هاست. پایین آمدن کارایی و...

امّا اصلاً منظورم به اینها نیست!. یه بار شما هم از این زاویه ای که میگم ببینید. از یکی از کوچه های شهر که رد میشدم توجه ام بسمت کولرهایی جلب شد که در دیوارهای بیرونی منازل نصب بودند. حالا دیگه اکثراً اسپیلیت هستند و کولرهای پنجره ای دیگه دارن رخت بر می بندن.

من بیشتر به نام کولرها و اینکه اینا ساخت چه کشوری هستند؟ دقّت کردم. ال جی ، سامسونگ ، جنرال و... بطور صددرصد خارجی و هیچ اسپیلت ساخت داخلی وجود نداره بِلکُل.

همین کره جنوبی رو نگاه کنین ، چه پیشرفت شگرفی داشته در بخشی از علوم ساخت وسایل خانگی و ...

شما یه دقّتی بکن تو وسایلی که در منزلتون دارین ؛ ببینید حداقل چهار پنج کالا و وسیله خانگی مهم و پر کاربرد در منزلتون دارین که کره ای هست.

آفرین به این کشور ، و این تفکّری که درسته در جهت کسب درآمد زایی بود امّا در جهت رفاه و آسایش آدما قدم گرفتن و روز به روز وسایل بهتر و کاراتری رو به بازار عرضه می کنن.

البته از ابعاد مختلف می تونین مزایا و خوبیای این سیاست ها رو بررسی کنین. امّا اونچه که مهمّه در حقیقت مدل و نوع و نگرش فکری هست که به اینجا ختم شد که نه تنها مشکلات کشور خودشونو حل کردن ؛ بلکه مشکلات خانوارهای زیادی را هم در جهان حل کردن.

باید بپذیریم که ما متاسفانه سهمی در این تولیدات نه تنها در سطح جهانی ؛ بلکه حتی در سطح داخلی هم نداریم.

یادمه یه بار دور میدان شهر شلوارهای چینی آورده بودن که قیمتش سه هزار تومان بود!. چه شلوارهایی!! در همان زمان در دارابکلای خودمون فقط دست مزد دوخت همون شلوار سه هزار تومن بود!. حالا قیمت پارچه و کرایه حمل از چین تا اینجا به کنار!

راهی نداریم! باید برگردیم بطور اساسی به خودمون. و یک دگرگونی در شیوه زندگی و رفتاری و ... بوجود بیاریم. و گرنه اینجوری اگه یه چند سال دیگه ادامه پیدا کنه ، نفتمونم تموم میشه و بر می گردیم به عصر گاوشیار کانان !!. ینی دوباره باید حتی زمینامونو هم با گاو شیار کنیم!. چرا؟ چون اصراف داریم ، به محض اینکه افکارمونو در رفتارمون ظاهر میکنیم منجر به دعوا و مرافه میشه.

پس باید راه آرامش و صداقت و قانون مندی و علمی و نخبه صدری رو در پیش بگیریم تا ما هم مثل کشورهای صنعتی در راه بهبود زندگی قدمی بگیریم و از الگوهای نوین و علمی در زندگیمون بهره ببریم.