50 جایگزینی افکار جدید...

50

جایگزینی افکار جدید...

بعضی از آدما یسری افکاری از حدود دو میلیارد سال پیش رو ، تو کله اشون جاسازی کردن و هنوز که هنوزه همون فکرا رو هی لخ لخ میدن!.

اینا خیال میکنن که به انتهای حقیقت رسیدن و هر کیم غیر از اونا بفکره باطل و مقتول الدمه و حکمش مرگه.

یه روز سر کوچه امون دیدم خیلی سر و صداس ، پریدم بیرون که دیدم بله ، آق گالیله رو دارن می برن. مردمم همه نگاه میکنن و چندتا کشیشم تو دستشون کتاب مقدس و هی لعن و نفرینش می کنن.

یکی از روحانیون سمت چپش که اسمش سه گوم جلو بود ، انگار چند گام از بقیه حق بین تره و حرفایی که به عمو گای له می زد قابل شنیدن بود. اصلا من بعدها متوجه شدم و به دوستانم گفتم که منظورش از اون حرفا این بود که مارو حالی کنه که یه وقت مانع بردن آق گای له نشیم!.

کشیش می گفت ، البته گهگاهی هی گریه هم می کرد ، ای وای عجب دور و زمونه ای شده ، دیگه همه دارن از حقیقت می برّن و حرفای بی ربط می زنن و اینا همه آثار تلگرامه!!! حالا چه وقتی اینارو میگه حدود هیجده هزار سال قبل از مرگ دقیانوس اول ، اون موقع اصلا تلگرام کجا بود؟! آهاااا حالا یادم اومد ، فک کنم تو تموم دوره ها از این حرفا بود. و احتمالا در آینده هم از این حرفا خواهد بود و فقط مدلش یکم گهگاهی تغییر می کنه. هدف یکیه.

حالا آقا گالیله چی میگفت؟

هیچی ، یه شبایی با برو بچ می رفت سمت تشی لت و با دوستان می نشستن و یه قلیونی می کشیدن.

هوا هم صاف و پرستاره بود. از اونجایی که آق گای له با هوش بود از مدل چرخش ستاره ها و کهکشونا فهمید که زمین باید بدور خورشید بچرخه!! عجب!!!

آقا گالیله هم گفت که بنظرم این زمین دور خورشید می چرخه. آقای گالیله اینو گفت فردا خبرش بگوش سر کشیش رسید. تو نگو یکی از بین همین قلیونکشا خبر بر کشیش کانتینگ بود و حرف گالیله رو می بره به کشیش میگه.

آقا کشیشم منتظر همین حرف بود و اینو علم شنگه کرد و همه مردمو جمع کرد و با آه و ناله و افغان و گریان شروع کرد خودشو بنه بروش کردن که ای وای همه دارن کافر میشن و کجا رفت مسلمونی و همه بی دین شدن و برو الی آخرش...

خلاصه مردمم این از اون بپرس و اون از این بپرس که فهمیدن که آقا ، هیچی گالیه گفت زمین می چرخه. آخه این کشیش مشیشم کاری غیر از این ندارن دیگه. همه رو سمت خودشون جلب می کنن که بله ما اگه نباشیم زمین و زمان بهم دوخته می شه و اونوقت کیه که وسطشونو قیچی بزنه.

خلاصه بقیه ماجرا رو شما از من بهتر میدونین. خداروشکر که گالیله یکی از عموهاش خاله شی یکی از مسولین بود و اعدامش نکردن. و گرنه کاری با گالیله می کردن که ماس مای نهیت بوه.

آقا گالیه آدم با هوشی بود و از سر تیز هوشی به یک واقعیتی واقف شده بود و نظرشو هم گفت. حالا تو ، تو اون کله ات افکار فرسوده هست و نمی تونی بفهمی ، مقصر گالیه هست؟ باید بُکشیش آیا؟ و حالا این کشیش کاته ها هم هی اینور می رفتن و هی اونور می رفتن که چی؟ که بله گالیله کافر شد. البته بعدا معلوم شد همه پول می گرفتن.

الان همه دیگه میدونن که حق با گالیله بود. و زمین داره می چرخه و ملت هم حالشو می برن و مجانی هم بدون اینکه یک قرون بدن از این ور هستی می رن اونور هستی و یه حال اساسیم می کنن.

الان ما می دونیم که سر در آوردن از حقیقت و واقعیت ها کار یه عده مسئول نیست که ، گاهی گالیله هم بیشتر از کشیش می فهمه.

میگین نه؟