52 اینکه میگن نابسامانیای جامعه نتیجه اعمال ماست ؛ صحّت داره؟!

52

اینکه میگن نابسامانیای جامعه نتیجه اعمال ماست ؛ صحّت داره؟!

بله ، دقیقا راسته. همه نابسامانیای اجتماعی از هر مدلش نیتجه اعمال آدمای اون جامعه هست. چطور؟

اوّل بگم ، اعمال جمع عمل هست. عربیه. عمل هم ینی کار. و اعمال ینی کارها. چون آدمای جامعه دائم مشغول انجام کار هستن ، طبیعتاً کاراشون نتیجه هم داره. بد یا خوب. اگه برنامه ریزی برای انجام کار درست باشه ، نتیجه کار خوب از آب در میاد ، امّا اگه بد باشه خوب معلومه که نتیجه هم بد از آب در میاد.

ببینین ، یه مثال عینی می زنم. مثلا یه جایی مثل شمال ، قبلنا بارون زیاد می اومد و همه جا پر برکت بود ، اما حالا کم شده. چرا ؟ از نظر علمی بررسی کنین ، چه عواملی باعٍث بارندگی می شد؟ مثلا وجود درختان و جغرافیای منطقه ، مثل پستی و بلندی کوه و دشت و ...پس حتما تغییری در این شرایط بوجود اومده که بارون نمیاد یا کم میاد. دقیقا معلومه ، درختای بزرگ جنگلو یه عده ای اومدن قطع کردن. یه عده ای دیگه دیدن و خم به ابرو نیاوردن. کوه و کمر رو گرفتن و تغییر درش ایجاد کردن ، یه عده ای دیدن و حرف نزدن. نتیجه ، کمبود باران. ینی نتیجه کارهای خودمونو خیلی زود دیدیم.

آب های آشامیدنی با کمبود مواجه شد. چاهها سطح آبش رفت پایین. علتش برداشت بیش از اندازه از چاه. نتیجه کمبود آب. همین رودخونه داخل محلمون در طی دوازده ماه آب درش جاریه. یک دو ماهی برای مصارف کشاورزی استفاده میشه و حدود نه ماه دیگه همینجوری می روشه و میره دریا. اگه یه مدیریت خوب باشه ، همین آبو میتونن برای کل منطقه ذخیره و ازش استفاده کنن. و چاهها هم بمونه برای روز مبادا. اما هیشکی اصلا در این زمینه یه تکون مورچه ای هم بخودش نمیده. نتیجه چی میشه؟ کمبود آب آشامیدنی. پس درست داریم نتیجه اعمالمونو اینجا هم میبینیم.

من دوتا مثال زدم شما حالا بیا و بررسی کن و هر چی نابسامونی دیدین ، بدونین یه عده ای دارن سودجویی میکنن و یه عده دیگه از آدمای جامعه هم بی تفاوتن. نتیجه کارشون میشه کمبود در همون زمینه.

چرا اروپا پر از برکت هست؟ چرا ژاپن و آمریکا و کانادا و کلاً کشورای پیشرفته همه چیشون منظم هست؟ برای اینکه برنامه ریزی درست دارن.نمی گم اصلا مشکل ندارن ولی تا درصد زیادی مشکلات ابتدایشونو حل کردن.

آقا جامعه باید در دست آدمای نخبه باشه. مگه هر کی میتونه بصرف اینکه اسم و رسم داره بشه مدیر جامعه؟! یه مدیر خوب که باش میدون بدی میتونه همه چی رو از این رو به اون رو کنه. اینکه بیایم نابسامانیارو هی بشماریم و گردن این و اون بندازیم و دست قضا و قدر بدیم هیچ مشکلی حل نمیشه. و اگه پونصد سال که خوبه پنجاه هزار پونصد سال هم هی بخواین افاضه فیض کنین هیچی درست نمیشه. بقول باب بزرگم باید کینک را داد کت جه و کار کرد تا درست بشه.

شما حساب کن ، کارا رو مدار درست قرار بگیره و مردمم آگاه بشن و همکاری کنن. اونوقت هر قدمی که برمیداری رو به رشد هست. و حالا به همه این توانمندی اضافه کن تعهد و راستی و صداقت و تخصص رو. اونوقت ببین چی میشه؟. از در و دیوار برکت می باره. اونوقت آیا جامعه با مشکل مواجه میشه؟ معلومه که نه.

اینجوریاس که میگن همه نابسامانیا نتیجه اعمال ماست. منظور اینه. اما یه عده ای هم خیال میکنن که اینا تقدیر الهیه. نه عمو اصلا اینجوری نیس. فرمولی که خالق هستی برای اون نوشته میگه کارارو درست و با برنامه بچینین نتیجه اشم بگیرینو و حالشو ببرین. گبری و ارمنی و مسیحی و جهود و مسلمون نداره. هر کی درست قدم بگیره درستم برداشت میکنه. بقیه اشو خودت فک کن. اینقد مثال هست که تمومی نداره.

یاالله بسم الله بگو و حرکت کن. واقعا راس نمیگم؟

51 مُرده هم دیدن داره؟!

51

مُرده هم دیدن داره؟!

خدا بیامرزی تا موقعی که زنده بود کسی تحویلش نمی گرفت ؛ حالا که مرده همه میخوان ببیننش! اونم تو غسالخانه و موقع شستن ، یه عده ایم موقع چال کردن مرده تو قبر! عجب؟

خدا اموات شمارو بیامرزه ، تو یلاق ما ،کریم لمه زن مرده بود ، بردنش تو غسالخانه داشتن میشستن ، این شعون کَلِ سر ، حتما می خواست مرده رو ببینه. که مثلا بعدا بگه آره من دیده بودم و بیچاره اصلا نفس نمی کشید. عمو جان مرده همون زنده هست و فقط نفسش در نمیاد.

خلاصه رفت داخل و یه گوشه ای ایستاد و داشت همه جاشو ورانداز می کرد. مرده هم آدمه دیگه ، حالیش شد که شعون داره نگاش میکنه. منتظر فرصت شد و یجوری شد که مسولین مرده رفته بودن اونور و مرده بود و شعون. آقا یکدفه مرده چنان شعونو ریگ زد که شعون عین گو رَم کرد و فرار ...

اصلا صحرا را چش گذاشت و رسید به پیش گوسفندای مقوم چپون. مقوم هم از اون کال تورا. گفت شعون چی شد؟ قضیه رو گفت. مقوم کال تور هم غازکل دچچوشو (چوب دسی مخصوص چوپانا که سرش مثل کله غاز هست.)گرفت و بسمت غسالخانه حرکت. یکهو دیدن مردم همه فرار کردن. گفتن چی شد؟ همه گفتن فرار کنین مرده زنده شد!

آقا همه فرار کردن و مقوم کال تور هم که رب و روب حالیش نمی شدکه ، با غازکل دچچو رفت تو ، دید بله ، مردن نشسته هست. چند لحظه ای اونجا بود و بعدش دوان دوان اومد سمت محل و به مردم که وسط محلشون تجمع مسالمت آمیز کرده بودن ، گفت برین بشورین. پشت سرشم گفت نترسین مرده رو کشتم.

آقا ، کدخدای محل با تعجب گفت چیکار کردی؟ کشتی؟ مگه مَر بود زدی کله شو کُشتی؟

تو نگو بیچار کریم لمه زن حین نمد مالی همینجور هیس هیس و هن هن می کرد ، نفسش بند اومد یک سکته خفیف زد و بیهوش شد. مردمم خیال کردن مرد و اونو بردن بشورن و دفن کنن. اونموقع دکتر و بیمارستان نبود که. موقع شستن بیچاره کریم بهوش اومد. داشت هوش میومد هم یک فِس بزرگ کرد که هم زمان شده بود با ورود شعون. و شعون خنگ هم خیال کرد که مرده اونو ریگ زد! و فرار کرد.

اِسا ، اَره ... شمارو جان مادرتون موقع شستن مرده هی نرین داخل غسالخانه و مرده نگاه کنین. ممکنه مرده دوس نداشته باشه کسی اونو ببینه. بشما چه که میخواین حتما مرده رو ببینین؟

شما رو جان پدرتون موقع دفن مرده هی نرین کنار قبر که حتما ببینین مرده رو چجوری میزارن داخل قبر! آقا چقدر شما مزاحمت درست می کنین؟!

تا کی میخواین این عادتارو کنار بزارین؟ بده بابا بده. خیلی بده.

واقین درست نمی گم؟