29 - مثل دکتر اورژانس باش...

29

مثل دکتر اورژانس باش...

من یه اسمسی خونده بودم برام خیلی قشنگ بود. اینجوری بود که میگفت مثل بارون باش نپرس کاسه های خالی از آنِ کیست؟

برا شمام جالب نیست؟ میدونی منظورش چیه؟ منظورش اینه که وقتی می خوای یه کار خوب در حقّ کسی کنی ؛ نرو پنجاه و پنج نسل قبلشو در نیار که طرف کیه؟ بابا میخوای یه بار در عمرت دس کسی رو بگیری دیگه!. حالا هی تو کی هسی و کجایی هسی و پیرو چه آیینی هسی و ...

خدا رو ببین چقدر شرح صدر داره! از دشمنانشم روزیشو دریغ نمیکنه! امیرالمومنینو ببین تو جنگ ، وقتی سپاهش چاههای آبو گرفتن اجازه نداد که دشمنانش تو بی آبی بمونن. خیلی راحت گفت ما مردانه میجنگیم. بله... حالا چرا ما اینجوری نباشیم؟

یه پزشک اورژانسو ببینین ؛ وقتی یه بیمار و مریضو میبرن پیشش ، بدون اینکه اصلاً حتی اسمشو هم بپرسه تمام تلاششو میکنه که بهترین خدماتو باش بده تا مریضش از دردی که میکشه نجات بگیره و خوب شه!.

همه آدمای جامعه ما دارای درد و رنج و غم و اندوه هستن , منتها مدل غمهاشون فرق داره. حالا شما دیگه این وسط نرو نمک رو زخمشون نپاش. یه وقتی یه کاره ای شدی و یه خدمتی هرچند کوچک از دست بر میاد که باید انجام بدی ، بدون که خدا تورو تو این جا قرار داده تا به بنده هاش کمک کنی! نه اینکه کلاسی بری برا یه مشت آدمای بدبخت و بیچاره که بله کسی شدی! حیا کن و فقط به انسانیت آدما فک کن. هر کسی رو که انسان هست باش خدمت کن. هر کاری که از دستت بر میاد ، حتی اگه شده یه دونه خار و سنگو هم از سرراهش بگیر. باز نپرسی که تو پیرو چه آیینی هسی؟ خداروخوش نمیاد! آفرین.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.